بررسی چگونگی استفاده جوامع بومی از دانش سنتی برای سازگاری با تغییرات اقلیمی
استفاده جوامع بومی از دانش سنتی برای سازگاری با تغییرات اقلیمی چگونه است؟
در این مطلب به بررسی چگونگی استفاده جوامع بومی از دانش سنتی برای سازگاری با تغییرات اقلیمی پرداخته می شود.
مقدمه
تغییرات اقلیمی یکی از بزرگترین چالشهای جهانی در عصر حاضر است که تأثیرات آن به ویژه بر جوامع بومی بسیار شدیدتر است. این جوامع به دلیل وابستگی بیشتر به منابع طبیعی و کشاورزی، با تهدیدات مستقیم تغییرات اقلیمی مانند خشکسالیها، سیلابها و تغییرات در الگوهای فصلی روبرو هستند. با این حال، بسیاری از این جوامع دانش سنتی خود را به کار میگیرند تا با این چالشها سازگار شوند و برای حفظ معیشت و محیطزیست خود تلاش کنند.
۱. دانش سنتی و سازگاری با تغییرات اقلیمی
دانش سنتی به مجموعهای از اطلاعات و مهارتهایی اشاره دارد که در طول نسلها توسط جوامع بومی توسعه یافتهاند و به طور معمول به شکل شفاهی از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشوند. این دانش شامل اطلاعات مربوط به الگوهای طبیعی، رفتارهای حیوانات، تغییرات فصلی، و مدیریت منابع طبیعی است. جوامع بومی که در تعامل نزدیک با محیط خود زندگی میکنند، از این دانشها برای تطبیق با تغییرات محیطی و اقلیمی استفاده میکنند.
الف) کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی
یکی از اصلیترین بخشهای دانش سنتی مربوط به کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی است. بسیاری از جوامع بومی از تکنیکهای کشاورزی باستانی استفاده میکنند که به آنها اجازه میدهد در شرایط سخت اقلیمی به تولید مواد غذایی بپردازند. به عنوان مثال، بومیان آند در آمریکای جنوبی از سیستمهای تراسبندی برای کشاورزی استفاده میکنند که باعث بهبود حفظ آب و جلوگیری از فرسایش خاک میشود. این تراسها همچنین باعث میشوند که زمینهای کشاورزی در برابر نوسانات اقلیمی مقاومتر باشند.
سیستمهای تراسبندی، یا ایجاد پلههای کوچک در دامنههای کوهستانی، به کنترل جریان آب کمک میکند و امکان استفاده بهینه از منابع آبی را فراهم میآورد. این سیستمها به طور مستقیم به حفظ منابع آب کمک کرده و از فرسایش خاک جلوگیری میکنند. در واقع، این روشهای کشاورزی بهعنوان راهکارهایی برای مقابله با تغییرات اقلیمی شناخته میشوند که به کشاورزان بومی کمک میکند تا در برابر خشکسالیها و تغییرات در الگوهای بارش مقاومت کنند.
ب) مدیریت منابع آب
مدیریت منابع آب یکی دیگر از بخشهای مهم دانش سنتی است که به جوامع بومی کمک میکند تا در مناطق خشک یا دارای شرایط اقلیمی سخت به بقای خود ادامه دهند. برای مثال، در استرالیا، بومیان از سیستمهای سنتی برای ذخیره و مدیریت منابع آب استفاده میکنند. این سیستمها که در طی قرنها توسعه یافتهاند، به طور مؤثری به حفظ منابع آبی کمک میکنند و به جوامع بومی امکان میدهند که در شرایط خشکسالیهای شدید به زندگی خود ادامه دهند.
این روشها شامل ساخت سیستمهای جمعآوری آب باران، ساخت کانالها و ذخیره آب در زمانهای پرآبی برای استفاده در دورههای خشکسالی است. جوامع بومی همچنین از دانش خود در مورد جریانهای زیرزمینی و منابع آبی مخفی استفاده میکنند تا به منابع پایدار آب دسترسی داشته باشند. این دانش به طور سنتی در طول نسلها منتقل شده و به آنها کمک میکند تا با تغییرات ناگهانی و غیرقابل پیشبینی در دسترسی به آب، سازگار شوند.
۲. نمونههایی از دانش سنتی در مقابله با تغییرات اقلیمی
در جوامع بومی مختلف، دانش سنتی به شیوههای متنوعی در مقابله با تغییرات اقلیمی به کار گرفته شده است. در زیر به چند نمونه از این دانشها و روشها اشاره میکنیم:
الف) بومیان شمالی کانادا
در شمال کانادا، بومیان اینوئیت از دانش خود درباره الگوهای یخزدگی و ذوب یخها استفاده میکنند تا حرکت بر روی یخهای دریایی را تنظیم کنند. این دانش به آنها کمک میکند تا از خطرات ناشی از ذوب سریع یخهای قطبی جلوگیری کرده و مسیرهای امن برای شکار و مسافرت پیدا کنند.
ب) بومیان آمازون
در جنگلهای آمازون، بومیان از روشهای سنتی کشاورزی پایدار مانند سیستمهای "چاکرا" استفاده میکنند. این سیستم شامل کاشت انواع گیاهان در کنار یکدیگر برای حفظ تنوع زیستی و جلوگیری از فرسایش خاک است. این روشها به طور طبیعی باعث افزایش مقاومت اکوسیستم در برابر تغییرات اقلیمی و کاهش اثرات مخرب ناشی از جنگلزدایی میشوند.
ج) بومیان آفریقا
در بخشهایی از آفریقا، جوامع بومی از سیستمهای سنتی برای مدیریت چرای دامها استفاده میکنند که به حفظ تنوع زیستی مناطق چراگاه کمک میکند و از فرسایش خاک جلوگیری میکند. این سیستمها به دامداران کمک میکند تا با خشکسالیها و تغییرات در الگوهای بارندگی سازگار شوند.
۳. چالشها و محدودیتهای استفاده از دانش سنتی
الف. نادیدهگرفتن و دستکمگرفتن دانش بومی
یکی از چالشهای اصلی این است که دانش سنتی جوامع بومی در بسیاری از موارد توسط نهادهای دولتی، مؤسسات علمی و سازمانهای بینالمللی نادیده گرفته میشود. در سیاستهای توسعه و حفاظت محیطزیستی، معمولاً تمایل به استفاده از دانشهای مدرن و علمی بیشتر است و دانش بومی بهعنوان اطلاعات غیرمستند و ناپایدار تلقی میشود. این نگرش باعث میشود تا جامعه جهانی کمتر به دانشهای بومی توجه کرده و آنها را در برنامهریزیهای کلان اقلیمی لحاظ نکند.
مثال: توسعه کشاورزی صنعتی
بسیاری از برنامههای توسعه کشاورزی که در مناطق بومی اجرا میشوند، بر پایه فناوریهای مدرن و کشاورزی صنعتی هستند که غالباً روشهای سنتی بومیان را کنار میگذارند. این امر منجر به از دسترفتن دانش سنتی و کاهش توانایی جوامع بومی در سازگاری با تغییرات اقلیمی میشود. توسعه کشاورزی مکانیزه و استفاده از بذرها و تکنیکهای جدید گاه موجب تخریب سیستمهای سنتی مدیریت منابع طبیعی مانند تراسبندی و مدیریت آب میشود.
ب. تأثیر جهانیسازی و از بین رفتن فرهنگهای بومی
جهانیسازی یکی از عوامل مهمی است که باعث تغییرات سریع فرهنگی و از بینرفتن روشهای سنتی جوامع بومی شده است. نفوذ فرهنگهای خارجی و فناوریهای مدرن باعث میشود نسلهای جدید بومیان به تدریج از دانشهای سنتی خود فاصله بگیرند و این دانشها از چرخه استفاده خارج شوند. با این تغییرات، بسیاری از روشهای سنتی که میتوانستند به مقابله با تغییرات اقلیمی کمک کنند، از دست میروند.
مثال: تغییر شیوه زندگی بومیان
در بسیاری از جوامع بومی، شیوههای زندگی سنتی مانند کشاورزی پایدار، جمعآوری منابع طبیعی و استفاده از دانشهای محلی برای مدیریت منابع، به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی مدرن به سرعت در حال تغییر است. در نتیجه، این جوامع بهجای استفاده از دانشهای بومی خود برای مقابله با تغییرات اقلیمی، به الگوهای اقتصادی و تکنولوژیکی مدرن روی میآورند که اغلب پایدار نیستند.
ج. تغییرات محیطزیستی و از بین رفتن زیستگاههای بومی
یکی از بزرگترین چالشها برای استفاده از دانش سنتی در سازگاری با تغییرات اقلیمی، این است که تغییرات محیطزیستی مانند جنگلزدایی، شهرنشینی، استخراج منابع و فعالیتهای صنعتی، زیستگاههای طبیعی را که جوامع بومی به آنها وابستهاند، تخریب میکند. این تغییرات منجر به از دست رفتن زمینهای کشاورزی، منابع آبی و حیواناتی میشود که بخش مهمی از دانش سنتی به آنها وابسته است.
مثال: از بین رفتن جنگلها
جوامع بومی که در مناطق جنگلی زندگی میکنند، به شدت به دانش خود درباره منابع جنگلی و مدیریت اکوسیستمهای جنگلی وابستهاند. اما با تخریب جنگلها به دلیل فعالیتهای صنعتی مانند قطع درختان برای چوب یا کشاورزی گسترده، این جوامع نه تنها زیستگاه خود را از دست میدهند، بلکه توانایی خود برای استفاده از دانشهای سنتی برای سازگاری با تغییرات اقلیمی نیز کاهش مییابد.
د. چالشهای حقوقی و سیاسی
یکی دیگر از چالشهای مهم برای استفاده از دانش سنتی بومیان، مسائل حقوقی و سیاسی است. بسیاری از جوامع بومی در مناطق دورافتاده زندگی میکنند و دسترسی به منابع قانونی برای حفظ حقوق خود در برابر توسعههای صنعتی یا تغییرات در قوانین محیطزیستی ندارند. همچنین، بسیاری از دولتها در سراسر جهان حقوق بومیان برای دسترسی به زمینها و منابع طبیعی را به رسمیت نمیشناسند که این امر مانعی برای استفاده از دانشهای سنتی است.
مثال: محدودیت در دسترسی به زمینهای بومی
در بسیاری از کشورها، جوامع بومی بهدلیل قوانین محلی یا تصمیمات دولتی از دسترسی به زمینها و منابع طبیعی خود محروم شدهاند. این مسئله نهتنها حقوق این جوامع را نقض میکند بلکه امکان استفاده از دانشهای سنتی در مدیریت منابع طبیعی و سازگاری با تغییرات اقلیمی را نیز کاهش میدهد. بهعنوان مثال، در برخی مناطق آفریقا، جوامع بومی مجبور به ترک زمینهای خود بهدلیل پروژههای توسعهای بزرگ شدهاند، که این امر توانایی آنها برای استفاده از دانش سنتی جهت مقابله با خشکسالی را محدود کرده است.
ه. عدم مستندسازی و انتقال دانش سنتی
دانشهای سنتی معمولاً بهصورت شفاهی از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشوند و به ندرت مستند شدهاند. این ویژگی باعث میشود که دانشهای بومی در معرض خطر از بین رفتن قرار گیرند، بهویژه زمانی که تغییرات اجتماعی و فرهنگی نسلهای جدید را از این دانشها دور میکند. از بینرفتن دانشهای سنتی میتواند به این معنا باشد که جوامع بومی ابزارهای مهمی برای سازگاری با تغییرات اقلیمی را از دست بدهند.
مثال: عدم انتقال دانش به نسلهای جوان
در بسیاری از جوامع بومی، نسلهای جوان به دلیل تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی دیگر به دانشهای سنتی علاقهمند نیستند. این نسلها بیشتر به دنبال تحصیلات مدرن و کار در محیطهای شهری هستند و به تدریج از دانشهای سنتی خود فاصله میگیرند. این پدیده به معنای این است که دانشهای مهمی که برای سازگاری با تغییرات اقلیمی میتواند مؤثر باشد، با مرگ نسلهای قدیمی از بین میرود.
۴. راهکارها برای حفظ و استفاده از دانش سنتی
برای بهرهبرداری بهینه از دانش سنتی در سازگاری با تغییرات اقلیمی، باید اقدامات متعددی انجام شود. از جمله این اقدامات، ثبت و مستندسازی دانشهای سنتی، ایجاد همکاری بین جوامع بومی و نهادهای علمی، و ادغام این دانشها با تحقیقات علمی مدرن است.
4.1.. مستندسازی و ثبت دانش سنتی
یکی از مهمترین اقدامات برای حفظ دانشهای سنتی، مستندسازی آنها است. بسیاری از این دانشها بهصورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند و بدون ثبت مکتوب ممکن است با مرگ نسلهای قدیمی از بین بروند. مستندسازی به شکل کتاب، فیلمهای مستند، مقالههای علمی و پایگاههای داده میتواند این دانشها را بهعنوان بخشی از میراث فرهنگی حفظ کند.
مثال: پروژههای مستندسازی در کشورهای بومی
برخی کشورها، مانند نیوزلند، پروژههایی برای ثبت و مستندسازی دانش سنتی مائوریها راهاندازی کردهاند. این پروژهها به حفظ اطلاعات درباره شیوههای سنتی مدیریت منابع طبیعی کمک کرده و آنها را برای نسلهای آینده حفظ میکنند.
4.2. ایجاد پل ارتباطی بین دانش سنتی و علم مدرن
برای استفاده از دانش سنتی در سیاستگذاریهای مرتبط با تغییرات اقلیمی، باید پل ارتباطی بین دانش بومی و علم مدرن ایجاد شود. همکاری بین جوامع بومی و محققان علمی میتواند موجب بهرهبرداری از هر دو منبع دانش شود و راهکارهای مؤثری برای مقابله با تغییرات اقلیمی ارائه دهد.
مثال: پروژههای مشترک علمی
در برخی از مناطق، محققان علمی با جوامع بومی همکاری میکنند تا شیوههای سنتی کشاورزی را با فناوریهای مدرن تلفیق کنند. این همکاریها موجب میشود که شیوههای پایدارتر کشاورزی که مبتنی بر دانشهای بومی هستند، تقویت شوند و از ابزارهای مدرن نیز برای بهبود عملکرد آنها استفاده شود.
4.3. مشارکت جوامع بومی در فرآیندهای تصمیمگیری
یکی از چالشهای اصلی جوامع بومی، عدم مشارکت آنها در فرآیندهای تصمیمگیری مرتبط با مدیریت منابع طبیعی و برنامههای سازگاری با تغییرات اقلیمی است. دولتها و سازمانهای بینالمللی باید مشارکت فعال جوامع بومی را در سیاستگذاریها و برنامهریزیها تضمین کنند. این مشارکت میتواند به استفاده بهتر از دانشهای سنتی و تطبیق آنها با شرایط جدید کمک کند.
مثال: مشارکت جوامع بومی در حفاظت از جنگلها
در برخی از کشورها مانند برزیل، جوامع بومی در مدیریت و حفاظت از جنگلهای آمازون مشارکت فعال دارند. این جوامع با استفاده از دانشهای سنتی خود در مدیریت منابع جنگلی و جلوگیری از تخریب محیطزیست، نقش مهمی در مقابله با تغییرات اقلیمی ایفا میکنند.
4.4. حمایت قانونی و حقوقی از جوامع بومی
یکی از راهکارهای کلیدی برای حفظ دانش سنتی، حمایت قانونی از حقوق جوامع بومی است. این حمایت شامل حفاظت از حق مالکیت زمینهای بومی، تضمین دسترسی آنها به منابع طبیعی و جلوگیری از توسعههای ناپایدار است. همچنین، قوانین باید حقوق جوامع بومی برای استفاده از دانشهای سنتی خود و مشارکت در تصمیمگیریهای مرتبط با مدیریت منابع طبیعی را به رسمیت بشناسد.
مثال: قوانین حمایتی در کانادا
در کانادا، برخی قوانین محلی حقوق جوامع بومی برای دسترسی به منابع طبیعی و استفاده از دانشهای سنتی در مدیریت آنها را به رسمیت میشناسند. این قوانین به جوامع بومی کمک میکنند تا نقش فعالی در مدیریت منابع طبیعی ایفا کنند و از دانشهای خود برای سازگاری با تغییرات اقلیمی استفاده کنند.
4.5. آموزش و انتقال دانش به نسلهای جوان
یکی از چالشهای اصلی حفظ دانش سنتی، عدم انتقال آن به نسلهای جوان است. برنامههای آموزشی و فرهنگی که بر حفظ و انتقال دانشهای بومی تمرکز دارند، میتوانند به جلوگیری از از بین رفتن این دانشها کمک کنند. مدارس و دانشگاهها میتوانند نقش مهمی در آموزش این دانشها به نسلهای جدید ایفا کنند.
مثال: برنامههای آموزشی در مدارس بومی
در برخی از جوامع بومی، مدارس محلی برنامههای آموزشی ویژهای برای آموزش دانشهای سنتی به کودکان و نوجوانان دارند. این برنامهها شامل آموزش شیوههای سنتی کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و حفظ تنوع زیستی است و نقش مهمی در حفظ فرهنگ و دانشهای بومی ایفا میکند.
4.6. ترویج همکاریهای بینالمللی
سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد و اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) میتوانند نقش مهمی در ترویج استفاده از دانشهای سنتی در سطح جهانی ایفا کنند. این سازمانها میتوانند برنامههای مشترکی با دولتها و جوامع بومی برای ترویج دانشهای سنتی و سازگاری با تغییرات اقلیمی ایجاد کنند.
مثال: کنوانسیون تنوع زیستی
کنوانسیون تنوع زیستی سازمان ملل متحد، یکی از ابزارهای مهمی است که استفاده از دانش سنتی در حفاظت از تنوع زیستی و مدیریت منابع طبیعی را ترویج میکند. این کنوانسیون به کشورهای عضو توصیه میکند که دانشهای سنتی را در سیاستهای ملی خود لحاظ کرده و از آنها در مقابله با تغییرات اقلیمی استفاده کنند.
4.7. ایجاد برنامههای اقتصادی مبتنی بر دانش بومی
بسیاری از جوامع بومی بهدلیل فشارهای اقتصادی مجبور به تغییر شیوههای زندگی سنتی خود میشوند. ایجاد برنامههای اقتصادی پایدار که مبتنی بر دانشهای بومی هستند، میتواند به این جوامع کمک کند تا ضمن حفظ فرهنگ و دانشهای سنتی خود، از نظر اقتصادی نیز پایدار شوند. این برنامهها شامل توسعه کشاورزی پایدار، گردشگری بومی و صنایع دستی محلی است.
مثال: توسعه گردشگری بومی
در برخی مناطق بومی، توسعه گردشگری بر پایه فرهنگ و دانشهای سنتی به یکی از منابع مهم اقتصادی تبدیل شده است. این نوع گردشگری به بازدیدکنندگان این امکان را میدهد که با شیوههای سنتی زندگی و مدیریت منابع طبیعی آشنا شوند و به حفظ این دانشها کمک کنند.
4.8. تحقیق و نوآوری مبتنی بر دانش بومی
تحقیق و نوآوری بر پایه دانش سنتی میتواند راهکارهای جدیدی برای مقابله با تغییرات اقلیمی ارائه دهد. تلفیق دانش بومی با فناوریهای مدرن میتواند به توسعه راهحلهای نوآورانه و پایدار در زمینههایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع آب و انرژیهای تجدیدپذیر کمک کند.
مثال: استفاده از فناوریهای جدید در کشاورزی سنتی
برخی از پروژههای نوآورانه در کشورهای آفریقایی، با ترکیب دانشهای سنتی کشاورزی با فناوریهای جدید مانند سنجش از دور و دادهپردازی، به بهبود بهرهوری و پایداری کشاورزی کمک کردهاند. این رویکرد موجب میشود که دانش بومی همچنان نقش مهمی در سازگاری با تغییرات اقلیمی ایفا کند.
نتیجهگیری
دانش سنتی جوامع بومی یکی از ارزشمندترین منابع برای سازگاری با تغییرات اقلیمی است. این دانشها که طی قرنها از طریق تجربه و تعامل با محیطزیست به دست آمدهاند، میتوانند به عنوان راهکاری مهم برای کاهش اثرات مخرب تغییرات اقلیمی به کار گرفته شوند. با توجه به تهدیدات فزاینده ناشی از تغییرات اقلیمی، حفظ و استفاده از این دانشها امری حیاتی برای جوامع بومی و جهان است.
ارسال نظر