تغییر اقلیم و نابودی جنگلهای بارانی و تأثیر آن بر سلامت انسان
تغییر اقلیم بر نابودی جنگل های بارانی و در نهایت سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
در این مقاله،تاثیر تغییر اقلیم بر نابودی جنگلهای بارانی و سلامت انسان از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد.

مقدمه
در دنیای امروز، رشد سریع جمعیت انسانی، توسعهی افسار گسیختهی شهرها و گسترش زیرساختهای صنعتی، فشار بیسابقهای بر منابع طبیعی وارد کرده است. نسبت سطح جنگلها به جمعیت انسانی بهشکل نگرانکنندهای کاهش یافته است؛ در حالیکه هر انسان برای داشتن آب، هوا و اقلیم سالم، به بخشی از این منابع سبز نیازمند است. این نابرابری رو به رشد، بهوضوح نشان میدهد که حفاظت از جنگلهای بارانی، دیگر صرفاً یک انتخاب محیطزیستی نیست، بلکه ضرورتی برای بقای جمعی ماست. جنگلهای بارانی با جذب دیاکسید کربن و تنظیم چرخهی آب، نقش مهمی در حفظ تعادل اقلیم ایفا میکنند. آنها مانعی در برابر گرمایش زمین، خشکسالیها و ناپایداریهای جویاند. نقش جنگلهای بارانی در تعادل اقلیم جهانی، بسیار فراتر از آن چیزی است که در نگاه نخست به چشم میآید با این حال، تخریب گستردهی این اکوسیستمها در سالهای اخیر، موجب اختلال در سیستم طبیعی زمین شده است؛مسئلهای که در کنار سایر عوامل انسانی، به تشدید پدیدهی تغییر اقلیم منجر شده است.
در این مقاله به بررسی تغییر اقلیم و نابودی جنگل های بارانی و تاثیر ان بر سلامت انسان میپردازیم.
جنگلهای بارانی و ارتباط آنها با تغییر اقلیم
رابطهی میان تغییر اقلیم و نابودی جنگلهای بارانی یک چرخهی خطرناک و پیچیده است: تخریب جنگلها تغییر اقلیم را تشدید میکند، و تغییر اقلیم نیز با خشکسالی و دگرگونیهای جوی، بقای این جنگلها را تهدید میکند.
تغییر اقلیم به معنای دگرگونیهای بلندمدت و پایدار در الگوهای آبوهوایی زمین است؛ تغییراتی که ممکن است شامل افزایش یا کاهش دما، تغییر در میزان بارش، شدت طوفانها یا دیگر پدیدههای جوی باشند. برخلاف نوسانات طبیعی اقلیم که طی هزاران سال رخ دادهاند، تغییرات اقلیمی امروزی عمدتاً ناشی از فعالیتهای انسانی هستند و با سرعتی بیسابقه در حال وقوعاند.
مهمترین عامل این تغییرات، افزایش گازهای گلخانهای در جو—مانند دیاکسید کربن (CO₂)، متان (CH₄) و اکسید نیتروژن (N₂O)—است که عمدتاً از سوزاندن سوختهای فسیلی، جنگلزدایی، کشاورزی صنعتی و فعالیتهای صنعتی ناشی میشوند. این گازها با ایجاد یک لایه در جو، مانع از بازگشت گرمای زمین به فضا میشوند و در نتیجه موجب گرمتر شدن سطح زمین میگردند؛ پدیدهای که به آن «گرمایش جهانی» گفته میشود.
جنگلهای بارانی از متراکمترین و پربارانترین اکوسیستمهای زمین هستند که بهطور عمده در نواحی استوایی مانند آمازون در آمریکای جنوبی، حوضهی کنگو در آفریقا و جنوبشرق آسیا یافت میشوند.
جذب دیاکسید کربن و کاهش گازهای گلخانهای
جنگلهای بارانی بهعنوان یکی از بزرگترین مخازن زیستی کربن، نقشی کلیدی در چرخه جهانی کربن ایفا میکنند. از طریق فتوسنتز، گیاهان این اکوسیستمها دیاکسید کربن (CO₂) جو را جذب کرده و آن را در بیومس (توده زیستی) خود—مانند تنه، برگ، ریشه و خاک—ذخیره میکنند. این فرآیند موجب کاهش غلظت گازهای گلخانهای در جو میشود. در نتیجه، جنگلهای بارانی بهعنوان منابع کربن منفی شناخته میشوند که تأثیر مستقیمی بر کاهش گرمایش جهانی دارند. نابودی این جنگلها نهتنها باعث توقف جذب CO₂، بلکه موجب آزادسازی کربن ذخیرهشده و تشدید اثر گلخانهای میشود.
تنظیم چرخه آب و تعادل دمایی
پوشش گیاهی متراکم جنگلهای بارانی با فرآیند تبخیر و تعرق (evapotranspiration)، مقدار زیادی بخار آب را وارد جو میکند. این بخار آب بهصورت ابر در میآید و بارندگیهای منظم را در مناطق استوایی و فراتر از آن تضمین میکند. همچنین، این فرآیند با تعدیل دمای محیط و افزایش رطوبت نسبی، نقش مؤثری در تثبیت الگوهای آبوهوایی ایفا میکند. اختلال در این چرخه، میتواند منجر به کاهش بارش، خشکسالی، یا تغییرات شدید اقلیمی در نواحی دور از جنگل نیز بشود. از بین رفتن این پوشش میتواند الگوهای بارندگی را مختل کرده و موجب کاهش بارش و خشکسالی در مناطق وسیعی شود
جلوگیری از بروز پدیدههای شدید اقلیمی
از سوی دیگر، ریشههای درختان با جذب و نگهداری آب در خاک، همچون یک "اسفنج طبیعی"، از روانآب سطحی و وقوع سیلابهای شدید جلوگیری میکنند. همچنین، ساختار جنگل مانع از فرسایش خاک و جاری شدن آب با شدت بالا به مناطق پاییندست میشود. در نبود این پوشش، زمین خشک و متراکم شده و ظرفیت جذب آب کاهش مییابد؛ در نتیجه، بارشهای سنگین بهجای نفوذ در خاک، به سیلابهای مخرب تبدیل میشوند. جنگلهای بارانی با کاهش نوسانات دمایی، تثبیت الگوهای بارندگی، و ذخیرهسازی آب در خاک و ریشهها، در کاهش شدت پدیدههایی مانند سیلاب، طوفانهای شدید و نوسانات حرارتی نقش دارند. همچنین نبود سایه و تبخیر و تعرق از درختان، دمای منطقهای را نیز بالا میبرد و احتمال خشکسالیها را افزایش میدهد.
جنگلزدایی برای کشاورزی، دامداری و معادن
یکی از اصلیترین دلایل نابودی جنگلهای بارانی، قطع گسترده درختان به منظور ایجاد زمین برای کشاورزی و دامداری است. بسیاری از کشاورزان، بهویژه در مناطق استوایی، جنگلها را میسوزانند یا قطع میکنند تا زمین حاصلخیز برای کشت محصولاتی چون سویا، نخل روغنی و چراگاه دام فراهم کنند. همچنین، استخراج منابع طبیعی مانند طلا، بوکسیت یا نفت نیز به تخریب وسیع جنگلها میانجامد.
آتشسوزیهای عمدی یا طبیعی
در بسیاری از موارد، آتشسوزیهای عمدی برای پاکسازی زمین به کار میرود، اما این کار اغلب از کنترل خارج میشود و به نابودی گستردهی مناطق جنگلی منجر میگردد. در کنار این، گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی باعث افزایش دمای هوا و کاهش رطوبت شدهاند که احتمال آتشسوزیهای طبیعی را نیز بالا میبرد.
شهرنشینی و توسعه صنعتی
رشد سریع جمعیت، ساخت جادهها، شهرها و زیرساختهای صنعتی باعث افزایش تقاضا برای زمین و منابع جنگلی شده است. جنگلهای بارانی، که اغلب در مناطق دارای منابع غنی قرار دارند، قربانی توسعههای ناپایدار شهری و صنعتی میشوند که بدون در نظر گرفتن پیامدهای زیستمحیطی انجام میگیرند.
جنگلهای بارانی خانهی میلیونها گونه گیاهی و جانوری هستند. تخریب آنها منجر به از بین رفتن زیستگاهها، انقراض گونهها و کاهش تنوع ژنتیکی میشود. این تنوع برای پایداری اکوسیستمها، داروهای طبیعی، و کشاورزی مقاوم به تغییرات آبوهوایی حیاتی است.
گسترش بیماریهای منتقله از حشرات
با نابودی زیستگاههای طبیعی، بسیاری از پشهها، کنهها و دیگر ناقلان بیماریها به مناطق مسکونی انسانها نزدیک میشوند. این شرایط باعث شیوع بیشتر بیماریهایی چون مالاریا، تب دنگی، چیکونگونیا و زیکا میشود. افزایش دما و رطوبت ناشی از تغییر اقلیم نیز به گسترش این بیماریها کمک میکند.
آلودگی هوا و مشکلات تنفسی
سوزاندن جنگلها یا تخریب گسترده آنها، حجم زیادی از ذرات معلق، دود و گازهای سمی وارد هوا میکند. این آلودگیها میتوانند منجر به بیماریهای تنفسی، آسم، برونشیت و حتی سرطان ریه شوند، بهخصوص در کودکان، سالمندان و افراد آسیبپذیر.
کمبود منابع غذایی و سوءتغذیه
تغییرات اقلیمی حاصل از تخریب جنگلها باعث کاهش بارندگی، افت کیفیت خاک و ناپایداری در کشاورزی میشود. در نتیجه، تولید غذا کاهش یافته و قیمتها افزایش مییابد، که منجر به سوءتغذیه و کمبود مواد مغذی در جوامع آسیبپذیر میشود.
فشار روانی ناشی از مهاجرت اقلیمی و بلایای طبیعی
با بروز سیل، خشکسالی، آتشسوزی و نابودی منابع طبیعی، میلیونها نفر مجبور به مهاجرت اقلیمی میشوند. این وضعیت موجب اضطراب، افسردگی، بیثباتی اجتماعی و بحرانهای روانی میگردد. همچنین از بین رفتن پیوندهای اجتماعی و فرهنگی مردم بومی با طبیعت، فشار مضاعف روانی به همراه دارد.
تأثیر بیشتر بر کشورهای در حال توسعه
کشورهای در حال توسعه معمولاً کمترین نقش را در تولید گازهای گلخانهای دارند، اما بیشترین آسیب را از تغییرات اقلیمی میبینند. بسیاری از این کشورها، به دلیل وابستگی به منابع طبیعی و کشاورزی، زیرساختهای ضعیف و منابع مالی محدود، توان مقابله با پیامدهای اقلیمی را ندارند و در معرض فقر، مهاجرت اقلیمی و بحرانهای انسانی قرار میگیرند.
نابرابری در دسترسی به منابع بهداشتی
در زمان وقوع بلایای طبیعی یا شیوع بیماریهای مرتبط با تخریب جنگلها، جوامع فقیر یا دورافتاده معمولاً دسترسی کمتری به خدمات درمانی، واکسن، آب سالم و کمکهای اضطراری دارند. این نابرابری در سیستم سلامت، اثرات منفی اقلیمی را تشدید میکند و شکاف عدالت اجتماعی را بیشتر میکند.
تصویب و اجرای سیاستهای جهانی برای حفاظت از جنگلها
برای جلوگیری از نابودی جنگلهای بارانی، نیاز به چارچوبهای حقوقی و تعهدات بینالمللی الزامآور وجود دارد. توافقنامههایی نظیر پیمان پاریس باید تقویت شده و کشورها موظف به اجرای قوانین مربوط به جنگلزدایی صفر(Zero Deforestation) ، کنترل قاچاق چوب و حمایت از جوامع بومی شوند. همچنین نظارت جهانی و شفافسازی زنجیره تأمین محصولات جنگلزدا (مثل سویا، روغن نخل و گوشت) ضروری است.
ترویج توسعه پایدار و بهرهگیری از منابع جایگزین
رشد اقتصادی نباید به قیمت تخریب منابع طبیعی تمام شود. استفاده از منابع جایگزین انرژی، کشاورزی هوشمند اقلیمی و افزایش بهرهوری زمینهای زراعی موجود میتواند فشار بر جنگلها را کاهش دهد.
آموزش و آگاهسازی عمومی درباره اهمیت جنگلها
تغییر نگرش عمومی نسبت به محیط زیست از طریق آموزش رسمی در مدارس و دانشگاهها و برنامههای فرهنگی و رسانهای اهمیت زیادی دارد. اطلاعرسانی در مورد نقش جنگلها در سلامت انسان، آبوهوا و اقتصاد جهانی، مردم را نسبت به مسئولیت فردی و اجتماعیشان آگاهتر میکند.
همکاری بینالمللی برای مقابله با تغییرات اقلیمی
مقابله با بحران اقلیمی نیازمند همبستگی جهانی و انتقال فناوریهای سبز، حمایت مالی از کشورهای آسیبپذیر، و برنامههای مشترک بازسازی جنگلها است. کشورها باید در زمینه پژوهش، نوآوری و تبادل تجربه همکاری کنند تا راهحلهای پایدار و مؤثر برای مقابله با تغییرات اقلیمی و حفاظت از اکوسیستمها توسعه یابد. با ادامه روند جنگلزدایی، شاهد بروز آسیب هایی هستیم که هیچ کشوری از تبعات آن در امان نخواهد بود. حفظ جنگلها، حفظ زندگی است. اکنون، زمان انتخاب و اقدام است.
نویسنده: پرنیا حاتمی مقدم
ارسال نظر