تغییر اقلیم و گسترش گونههای مهاجم
اثر تغییر اقلیم بر گسترش گونههای مهاجم چگونه است؟
در این مقاله، تغییر اقلیم و تاثیر آن بر گسترش گونههای مهاجم از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد.

مقدمه
جهان ، شبکهای ظریف و پیچیده از ارتباطات میان گونههاست؛ هر موجودی جایگاهی دارد، نقشی ایفا میکند و توازن زیستبومی را حفظ میسازد. اما گاه این توازن با ورود مهمانانی ناخوانده برهم میخورد؛ گونههای مهاجم گیاهان، جانوران یا میکروارگانیسمهایی که از زیستگاه بومی خود به مناطق جدید راه مییابند و در آنجا رشد میکنند، جای گونههای بومی را میگیرند و ساختار زیستی منطقه را دگرگون میسازند. گسترش این گونهها پدیدهای جهانی است که طی دهههای اخیر، همزمان با رشد فزایندهی جابجاییهای انسانی، تجارت بینالمللی و دگرگونیهای کاربری زمین، ابعاد گستردهتری یافته است. گونههای مهاجم اکنون از دل بنادر و فرودگاهها، از خاک گلدانها و بدنهی کشتیها، تا دل تالابها و جنگلها راه یافتهاند و به یکی از مهمترین تهدیدهای تنوع زیستی بدل شدهاند. در این میان، تغییر اقلیم نیز همچون نیرویی پنهان، شرایط را برای این گسترش هموارتر کرده است. دگرگونی در دما، بارش، و چرخههای فصلی، مرزهای زیستپذیری را جابهجا کرده و سرزمینهای تازهای را در برابر گونههای مهاجم ساخته است. به بیان دیگر، زمینِ در حال گرمشدن، بسترِ آمادهتری برای تسلط این گونهها فراهم آورده است.
در این مقاله، به بررسی ابعاد گسترش گونههای مهاجم، پیامدهای زیستمحیطی و اقتصادی آنها، و نقش تغییر اقلیم در تسریع این پدیده خواهیم پرداخت.
گونههای مهاجم؛ چهرهای ناآشنا در طبیعت آشنا
گونههای مهاجم (Invasive Alien Species) به گیاهان، جانوران، قارچها یا سایر موجودات زندهای گفته میشود که غالباً از طریق فعالیتهای انسانی گاه ناآگاهانه، با حملونقل دریایی یا واردات گلوگیاه، و گاه آگاهانه، با هدف زیباسازی مناظر یا کنترل آفات، بدون بررسی پیامدهای زیستمحیطی آنها وارد می شوند و در آن محیط جدید، با رشد و تولیدمثل سریع، بهطور چشمگیری گسترش مییابند. این گونهها اغلب فاقد دشمنان طبیعی در زیستگاه جدید هستند، که به آنها اجازه میدهد بیرقیب رقابت کنند، منابع اکولوژیکی (مانند غذا، نور، یا فضا) را تصاحب کنند و به تهدیدی جدی برای گونههای بومی، تنوع زیستی و عملکرد بومسازگان (اکوسیستم) بدل شوند. بر خلاف گونههای غیربومی معمولی که ممکن است با محیط جدید همزیستی پایدار داشته باشند، گونههای مهاجم با برهم زدن توازن زیستمحیطی، اثرات منفی گستردهای بهجا میگذارند. این اثرات ممکن است شامل حذف گونههای بومی، انتقال بیماریها، تغییر در چرخهی غذایی یا دگرگونی در ساختار زیستگاهها باشد.
از ویژگیهای اصلی گونههای مهاجم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نرخ بالای زادآوری و سازگاری محیطی
- تحمل دامنه وسیعی از شرایط زیستی
- توانایی رقابت شدید برای منابع
- فاقد شکارچی یا بیماری طبیعی در زیستگاه جدید
برای نمونه، گیاه سنبل آبی (Eichhornia crassipes) که بومی آمریکای جنوبی است، پس از ورود به تالابهای ایران، با رشد انبوه خود مانع از نفوذ نور به درون آب شد و تهویهی اکسیژن را مختل کرد؛ مسئلهای که به نابودی بسیاری از گونههای آبزی بومی انجامیده است. یا «ماهی شیربت» که توازن اکولوژیکی آبهای آزاد را برهم زده، از این دستاند. ماهی قرمز (Carassius auratus) ، نیز که در فرهنگ نوروزی ایران بهعنوان نماد زینتی در سفرهی هفتسین حضور دارد، در صورت رهاسازی در منابع آبی طبیعی، میتواند بهعنوان گونهای مهاجم عمل کند. اگرچه در ظاهر بیخطر به نظر میرسد، اما ورود این ماهی به رودخانهها، دریاچهها و تالابهای ایران – بهویژه پس از ایام نوروز – پیامدهای اکولوژیکی مهمی به دنبال دارد.
چرا ماهی قرمز یک گونه مهاجم بالقوه است؟
- سازگاری بالا با محیطهای مختلف:
ماهی قرمز توانایی زندگی در شرایط اکسیژن پایین، دمای متغیر و آبهای با کیفیت ضعیف را دارد. این ویژگی باعث میشود بهراحتی در اکوسیستمهای مختلف مستقر شود. - رقابت با گونههای بومی:
این ماهی با گونههای بومی مانند ماهیهای سفید، ماهی کولی و سایر آبزیان، برای غذا، فضا و منابع دیگر رقابت میکند و میتواند آنها را از زیستگاه طبیعیشان بیرون براند. - تغییر در ساختار بومشناسی آب:
ماهی قرمز از بستر آب تغذیه میکند و با بههمزدن رسوبات، باعث کدورت آب، کاهش نفوذ نور و آسیب به گیاهان آبزی میشود. این پدیده بر کل زنجیرهی غذایی تاثیر میگذارد. - احتمال انتقال بیماری:
ماهیهای پرورشی ممکن است ناقل بیماریها یا انگلهایی باشند که به گونههای بومی منتقل میشوند و به شیوع بیماریهای جدید در اکوسیستمهای طبیعی میانجامد.
پیامدهای حضور این موجودات میتواند بسیار گسترده باشد؛ از نابودی گونههای بومی و برهمخوردن زنجیرههای غذایی گرفته تا آسیب به کشاورزی و تهدید معیشت جوامع محلی.
تغییر اقلیم؛ زمینهساز گسترش گونههای مهاجم
افزایش دمای جهانی، نوسانات شدید در الگوهای بارندگی و افزایش غلظت دیاکسید کربن، شرایطی جدید در زیستبومها پدید آورده که گونههای مهاجم از آن سود میبرند:
- گرمایش جهانی: مناطق معتدل که پیشتر برای گونههای گرمادوست نامناسب بودند، اکنون به زیستگاههای جدیدی برای آنها بدل شدهاند.
- بارندگیهای نامنظم: خشکسالی یا بارشهای سنگین، گیاهان بومی را تضعیف کرده و فضای رشد برای گونههای مهاجم را فراهم میآورند.
- افزایش دیاکسید کربن: این گاز گلخانهای، بهویژه بر رشد گیاهان مهاجم تأثیرگذار است، چرا که اغلب این گونهها نسبت به افزایش CO₂ واکنش رشدی سریعتری دارند.
- وقایع شدید اقلیمی: طوفانها، سیلابها یا آتشسوزیها، با تخریب پوشش گیاهی، بستر ورود گونههای مهاجم را آماده میسازند.
در تالاب انزلی،عوامل معتددی نقش دارند اما افزایش دما و تغییرات اقلیمی، شرایطی فراهم کرده تا سنبل آبی با گسترشی بیسابقه، حیات آبزیان را به چالش کشد و ساختار بومشناختی تالاب را مختل کند.
پیامدهای گونههای مهاجم برای انسان و طبیعت
- افت تنوع زیستی: گونههای مهاجم میتوانند گونههای بومی را به انقراض بکشانند و تنوع ژنتیکی و بومشناختی را کاهش دهند.
- تهدیدی برای کشاورزی: رقابت بر سر منابع، آلودگی خاک، یا انتقال بیماریها به محصولات کشاورزی، از جمله پیامدهای اقتصادی حضور این گونههاست.
- خطر برای سلامت انسان: حشرات مهاجم نظیر برخی گونههای پشه میتوانند ناقل بیماریهایی چون مالاریا یا تب دنگی به مناطقی شوند که پیشتر از آنها در امان بودهاند.
- هزینههای مالی سنگین: دولتها و سازمانهای زیستمحیطی ناچارند سالانه مبالغ هنگفتی صرف پایش، کنترل یا ریشهکنی این گونهها کنند.
راهکارها و مسئولیتها
مقابله با گسترش گونههای مهاجم، نیازمند اقداماتی هماهنگ، چندوجهی و آگاهانه است:
- پیشگیری: اعمال نظارتهای دقیق بر واردات و حملونقل بینالمللی کالاها و گیاهان، میتواند جلوی ورود گونههای جدید را بگیرد.
- کنترل زیستی (Biological Control) رویکردی پایدار در مدیریت گونههای مهاجم
کنترل زیستی یا بیوکنترل، به استفاده از موجودات زنده برای کاهش جمعیت گونههای مهاجم اطلاق میشود. در این روش، دشمنان طبیعی نظیر شکارگران، انگلها، یا عوامل بیماریزا (مانند قارچها و باکتریها) که در زیستگاه بومی گونهی مهاجم آن را تحت کنترل دارند، به صورت مدیریتشده به زیستبوم جدید معرفی میشوند. هدف این روش، بازگرداندن تعادل اکولوژیکی است، بدون نیاز به مواد شیمیایی مضر.
بیوکنترل معمولاً به سه شکل انجام میشود:
کنترل زیستی کلاسیک: وارد کردن یک عامل طبیعی خارجی از زیستگاه اصلی گونهی مهاجم.
کنترل افزایشی: افزایش جمعیت عوامل طبیعی موجود در زیستبوم.
کنترل حفاظتی: ایجاد شرایط مناسب برای بقای دشمنان طبیعی موجود.
مزایای این روش شامل کاهش وابستگی به آفتکشها، حفظ تنوع زیستی و پایداری بلندمدت مدیریت گونههای مهاجم است. با این حال، هر اقدام بیوکنترلی باید با بررسیهای دقیق زیستشناسی و زیستبومشناسی انجام شود تا از آسیب به گونههای بومی جلوگیری گردد.
- مبارزه با تغییر اقلیم: راهبردهای کاهش اثرات جهانی
- تغییر اقلیم عمدتاً ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانهای مانند دیاکسید کربن (CO₂)، متان (CH₄)، و اکسید نیتروژن (N₂O) در جو زمین است. این گازها عمدتاً از سوزاندن سوختهای فسیلی، جنگلزدایی، و کشاورزی صنعتی ناشی میشوند.
- برای کاهش شدت این تغییرات، راهبردهای مقابلهای در دو سطح جهانی و محلی پیشنهاد شدهاند:
- کاهش مصرف انرژیهای آلاینده (Mitigation): جایگزینی سوختهای فسیلی با انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، بادی، و زمینگرمایی از جمله مهمترین اقدامات برای کاهش تولید CO₂ است.
- افزایش جذب کربن (Carbon Sequestration): احیای جنگلها، گسترش فضاهای سبز شهری و مدیریت پایدار خاک، به جذب بیشتر دیاکسید کربن از جو کمک میکنند. این اقدامات میتوانند چرخهی کربن را متعادل کرده و گرمایش جهانی را مهار کنند.
- بهینهسازی مصرف انرژی: بهکارگیری فناوریهای کممصرف و سیاستگذاری در حملونقل عمومی و ساختوساز پایدار، نقش بسزایی در کاهش انتشار گازهای گلخانهای دارد.
- مشارکت همگانی: آموزش عمومی، گزارش مردمی مشاهدهی گونههای مهاجم، و حضور داوطلبانه در برنامههای محیطزیستی، میتواند نقشی کلیدی در حفاظت از زیستبومها ایفا کند.
نتیجهگیری
تغییر اقلیم و گونههای مهاجم، دو چالش درهمتنیدهی قرن حاضرند که بر آیندهی زیستمحیطی سیارهی ما سایه انداختهاند. اما این سرنوشت حتمی نیست. آگاهی، مشارکت جمعی و سیاستگذاریهای درست میتوانند داستان طبیعت را به مسیری روشنتر هدایت کنند. بیایید برای آیندهای سرسبز و پایدار، طبیعت را چون میراثی گرانسنگ پاس بداریم و با هم برای حفظ آن گام برداریم.
تنظیم کننده خبر: پرنیا حاتمی مقدم
ارسال نظر